جدول جو
جدول جو

معنی رشد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

رشد کردن
نمو کردن، بزرگ شدن، بالیدن، کوالیدن، گوالیدن
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
فرهنگ فارسی عمید
رشد کردن
(تَ قَ ر رُ تَ)
گوالیدن. نمو. ترقی. (یادداشت مؤلف). نشو و نما. و رجوع به رشد شود
لغت نامه دهخدا
رشد کردن
بالیدن
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
رشد کردن
لتنمو
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رشد کردن
Grow, Thrive, Vegetate
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
رشد کردن
grandir, prospérer, végéter
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
رشد کردن
เติบโต , เจริญเติบโต , เติบโตเหมือนพืช
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
رشد کردن
بڑھنا , بڑھنا , پودوں کی طرح بڑھنا
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به اردو
رشد کردن
বৃদ্ধি পাওয়া , বিকশিত হওয়া , উদ্ভিদ মতো বেঁচে থাকা
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
رشد کردن
성장하다 , 번창하다 , 식물처럼 살다
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
رشد کردن
kukua, kufanikiwa, kuishi kama mmea
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
رشد کردن
büyümek, gelişmek, bitki gibi yaşamak
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
رشد کردن
成長する , 繁栄する , 植物のように生きる
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
رشد کردن
לגדול , לשגשג , להיבדל
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به عبری
رشد کردن
tumbuh, berkembang
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
رشد کردن
बढ़ना , फलना , वनस्पति उगाना
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به هندی
رشد کردن
groeien, gedijen, vegeteren
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
رشد کردن
crecer, prosperar, vegetarse
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
رشد کردن
crescere, prosperare, vegetare
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
رشد کردن
crescer, prosperar, vegetação
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
رشد کردن
成长 , 繁荣 , 植物生长
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به چینی
رشد کردن
rosnąć, prosperować, wegetować
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
رشد کردن
рости , процвітати
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
رشد کردن
wachsen, gedeihen, vegetieren
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
رشد کردن
расти , процветать , вегетировать
تصویری از رشد کردن
تصویر رشد کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رد کردن
تصویر رد کردن
باز دادن، پس فرستادن، نپذیرفتن، کسی یا چیزی را از جایی عبور دادن، گذرانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رصد کردن
تصویر رصد کردن
ضبط و تعیین حساب حرکات و درجات ستارگان و اجرام نجومی در رصد خانه
فرهنگ فارسی عمید
(تَ اُ دَ)
حسد ورزیدن. حسادت کردن. رشک آوردن. رشک خوردن. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رد کردن
تصویر رد کردن
عودت دادن، پس دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رد کردن
تصویر رد کردن
Disprove, Rebuff, Refute, Reject, Repulse, Skip, Spurn
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رد کردن
تصویر رد کردن
опровергать , отвергать , отбрасывать , пропускать , презирать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رد کردن
تصویر رد کردن
widerlegen, abweisen, ablehnen, abwehren, überspringen, verschmähen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رد کردن
تصویر رد کردن
спростовувати , відмовлятися , відкидати , відштовхувати , пропускати , зневажати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رد کردن
تصویر رد کردن
obalać, odrzucać, pomijać, gardzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رد کردن
تصویر رد کردن
反驳 , 拒绝 , 击退 , 跳过 , 蔑视
دیکشنری فارسی به چینی